کد مطلب:224115 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:134

بیعت با ابراهیم پسر مهدی عباسی
بنی عباس كه از علویان می ترسیدند و از منصور هم اثری ندیدند برای حفظ سیادت خود و گوش مالی مأمون به سرعت اطراف ابراهیم ابن مهدی را گرفته به جای مأمون بیعت كرند باز حسن به سهل را



[ صفحه 551]



از بغداد برای بار دوم بیرون كردند و كلیه افراد قبیله ی بنی عباس 4 ذی حجه سال 202 با ابراهیم به خلافت بیعت نمودند و پس از او با پسر برادرش اسحق بیعت كردند و مأمون را عزل نموده و ابلاغ عزل او را فرستادند و وعده دادند ابراهیم در روز اول سال 202 بهر نفر ده دینار خواهد داد.

برخی قبول كرده و بعضی باور نكردند تا روز جمعه اول همان سال كه نماز جمعه خواندند پول پرداختند در همان اجتماع نماز مردی برخاست گفت من شما را دعوت به مأمون می كنم و پس از او برای ابراهیم. عده ای هم حاضر شدند كه اگر خطیب این سخن تكرار كند بگویند ما به مأمون راضی نیستیم - ولی با ابراهیم و اسحق بیعت می كنیم - خلاصه آن روز 28 ذی حجه 201 مجلس مسجد متشنج شد و نماز برگذار نكردید فقط نماز ظهر خواندند و بالاخره در 5 محرم سال 202 با ابراهیم بیعت كردند و او را مرضی نام نهادند - ابراهیم به رصافه كه محلی است در بغداد و طرفدار بیشتری داشت رفت و نماز خواند و فضل بن ربیع مؤثر در كار او بود تا به شهر رفتند و بدأب عباسیان بیرق سیاه برافراشتند و كار وی رونق گرفت در این موقع شهر بغداد دو پیشوا پیدا كرد یك دسته به ریاست حمد بن عبدالحمید طائی طوسی طرفدار مأمون و گروهی هم مطیع ابراهیم بودند.

ابراهیم مردی پیس و باز قیافه بود كه نصف صورت را ماه گرفته و كریه المنظر به اضافه كه مغنی بود یعنی همیشه ساز می زد و می نواخت و با رقاصه گان و نوازندگان سر و كار داشت كه ابوفراس در حق او گفته است:



منكم علیه ام منهم و كان لهم

شیخ المغنین ابراهیم ام لهم



فكر ابراهیم كوتاه و نارسا بوء او را «ابن شكلا» و «عنقوذ» می گفتند دو سال این ماجرا طول كشید انقلاب و اختلاف ادامه داشت و به كوفه و بصره سرایت كرد و این ها مقدمه ای بود برای مأمون كه خود را به بغداد برساند - البته با ولیعهد كه نمی توانست بیاید - فضل به سهل هم با برادرش اختلاف داشتند ناچار به خیال خود آنها نابود كرد و به طرف بغداد رهسپار شد. [1] .


[1] الامام علي بن موسي الرضا ص 129 ترجمه آقاي فاضل معاصر رياضي.